Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «همشهری آنلاین»
2024-04-30@20:47:35 GMT

دوست جدانشدنی من

تاریخ انتشار: ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۷۶۵۱۲۲

دوست جدانشدنی من

همشهری؛ بچه‌ها- یسنا میرزائی: شغل پدرم ما را مجبور کرد به یک شهر خیلی کوچیک برویم و من از این موضوع اصلا خوشحال نبودم. چند روزی بدون ارتباط با کسی در حالی که خیلی ناراحت بودم، به مدرسه می‌رفتم. در مدرسه شنیده بودم که خانه‌ای‌ در شهر هست که تمام بچه‌ها بعد از مدرسه به آنجا می‌روند و از همه جالب‌تر این بود که هیچ پدر و مادری حق ورود به آن خانه را ندارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

خیلی‌کنجکاو بودم ‌که بدانم در آن خانه چه چیزی است که همه مشتاق رفتن به آنجا هستند. ولی خجالت می‌کشیدم به آنجا بروم . تا اینکه یک روز وقتی از مدرسه به خانه برگشتم مادرم گفت که به یک مهمانی دعوت شده‌ام. چون هنوز با کسی آشنا نشده بودم، راستش اصلا خوشحال نشدم. ولی وقتی متن نامه را خواندم؛ نظرم عوض شد. درون پاکت یک کارت کوچک با یک نقاشی زیبا بود که روی آن نوشته بود: «دوست خوبم سلام؛ خوشحال می‌شوم بیایی و با هم وقت بگذرانیم» آدرس هم مربوط به همان خانه بود.

بهترین بهانه

 من‌که بالاخره توانسته بودم بهانه‌ای پیدا کنم برای ورود به آن خانه، سریع بهترین لباسم را پوشیدم و راه افتادم. وقتی رسیدم، یک حیاط کوچک ولی پر از گل را دیدم. درخت آلو با شکوفه‌های زیبایش نظرم را  به خود جلب کرد. از همه بهتر بوی عطر یاسی بود که در کل حیاط پیچیده بود. دیوانه کننده بود.

بوی کیک توت‌فرنگی

از دو پله‌ی جلوی در بالا رفتم و زنگ را  زدم. بعد از چند دقیقه خانم مهربانی درب را به رویم باز کرد. به داخل دعوت شدم. بوی کیک توت فرنگی همه‌ی خانه را پر کرده بود. صدای خنده و شادی بچه‌ها از یکی از اتاق‌ها به گوشم می‌رسید. با راهنمایی آن خانم وارد اتاقی شدم. چیزی‌که می‌دیدم اصلاً قابل توصیف نبود. یک اتاق بزرگ و خوشگل که پر از قفسه‌های رنگی بود و یک عالمه کتاب روی هر کدام قرار داشت. نمی‌دانم چه چیزی باعث می‌شد که اتاق آنقدر جذاب باشد. انگار هر کتاب برای خودش یک رنگی داشت.  دور تا دور اتاق مبل‌های راحتی چیده شده بود که بچه‌ها به راحتی بنشینند و کتاب مورد علاقه‌شان رو بخوانند.

دوست جدانشدنی من

چیزی که آن خانه را از بقیه کتابخانه‌ها متمایز می‌کرد این بود که هر روز برای کسانی که یک کتاب را مطالعه کرده بودند جشن می‌گرفتند. این باعث می‌شد که همه آنجا را دوست داشته باشند و یک کتاب دیگر برای خواندن انتخاب کنند. از آن روز به بعد من هم یکی از بچه‌هایی شدم که واقعا برای رفتن به آن خانه شور و شوق زیادی داشتند. دیگر کتاب دوست جدانشدنی من شد. 

کد خبر 760706 منبع: روزنامه همشهری برچسب‌ها توت فرنگی

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: توت فرنگی آن خانه بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۶۵۱۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حدیث میرامینی ، بازیگر : مردم می‌گویند با این تلویزیون دروغگو همکاری نکن!

بازیگر پرکار تلویزیون در دهه 90 در گفتگو با روزنامه شرق گفت: اگر با تلویزیون کار کنم و بعد در جمع همکارانم بگویم که سر فلان کار برای تلویزیون هستم، به گونه بدی با تعجب من را بازخواست می‌کنند که چرا تلویزیون؟!   متأسفانه برخی افراد غیرمنعطف که اهل گفتمان هم نیستند، مدیریت بخش‌هایی از رسانه ملی را بر عهده دارند که نمی‌شود امیدی به تعامل داشت.   خیلی سال است که در تلویزیون کم‌رنگ شده‌ام و علتش هم این بوده که احساس می‌کردم وقتی سر کاری می‌روم، علاوه بر اینکه دیگر چیزی به من اضافه نمی‌شود، یک چیزی هم از هنر و توانایی‌ام کم می‌شود!   الان من پسرم را می‌برم مهدکودک، خانم‌های مهد به من می‌گویند نروی تلویزیون کار کنی‌، تلویزیون این دروغ را گفته، آن کار را انجام داده و... . این در نهایت برای همه ما اتفاق بد و نامطلوبی است که رسانه ملی‌مان را  در این وضعیت ببینیم. کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • اختتامیه دومین جشنواره ملی «دوست من کتاب» در همدان
  • آیین اختتامیه دومین جشنواره ملی دوست من کتاب برگزار می‌شود
  • طلاق به خاطر پیدا شدن روسری در خودروی همسر
  • کتاب تاریخ مفهوم عدالت اجتماعی در دوران مشروطه نقد می شود
  • طلاق به‌خاطر پیدا شدن روسری در خودرو شوهر
  • زن جوان خطاب به قاضی:اول یک روسری در ماشین همسرم پیدا کردم؛بعدا هم دیدم از مهد کودک یک دختر را بغل کرد و برد/ حالا هم طلاق می خواهم
  • موزه نادر، خانه‌ای برای ادب‌ورزی/ مهمانی هر روز هفته با یار مهربان
  • ستاره پی‌اس‌جی: رونالدو من را دیوانه خودش کرد
  • حدیث میرامینی ، بازیگر : مردم می‌گویند با این تلویزیون دروغگو همکاری نکن!
  • درخواست اعدام برای عاملان تعرض به پسر نوجوان